شمس الدین محمد غزلسرای بزرگ ایران در قرن 8 میزیست. تاریخ دقیق ولادت حافظ مشخص نیست شاید حدود سال 727 . میگویند پدر حافظ بهاالدین بازرگانی اصفهانی بوده است و خیلی زود در ایام كودكی شمس الدین محمد از دنیا رفت. پس از آن حافظ با مادرش زندگی طاقت فرسا را در پیش گرفت و برای كسب نان به كارهای سخت پرداخت و با کوشش وتلاش به تحصیل علوم پرداخت و در مجالس درس علما و بزرگان زمانش حضور یافت.و چون در ایام جوانی حافظ قرآن بود حافظ نام گرفت و ما او را به نام حافظ میشناسیم.
دوران جوانی حافظ همزمان بود سلسله اینجو بود. حافظ که در همان دوره به شهرت زیادی دست یافته بود مورد محبت و امرای اینجو قرار گرفت و بعد از راه یافتنش به دربار آنان به مقامی بزرگ نزد شاه اینجو که حاکم فارس بود دست یافت.
دوره حکومت شاه ابواسحاق اینجو توأم با عدالت و انصاف بود .پس از این دوره صلح و صفا امیر مبارزه الدین مؤسس سلسله آل مظفر در سال 754 ه.ق بر اینجو چیره گشت و حکومتی مبتنی بر ظلم و ستم و سخت گیری را در سراسر ایالت فارس حکمفرما ساخت.
کارهای امیر جدید با مخالفت و نارضایتی حافظ مواجه گشت و حافظ با تاختن بر اینگونه اعمال آن را ریاکارانه و ناشی از خشک اندیشی و تعصب مذهبی قشری امیر مبارز الدین دانست. سپس پسران او از دست کارهایش به تنگامده و اورا از حکومت خلع میکنند.این دو امیر نیز به نوبه خود احترام فراوانی به حافظ می گذاشتند و حافظ را مورد حمایت خاص خود قرار دادند.
مرگ حافظ تقربیا در سال 971 ه.ق روی داده است و حافظ در گلگشت مصلی که منطقه ای زیبا و با صفا بود و حافظ علاقه زیادی به آن داشت به خاک سپرده شد و از آن پس آن محل به حافظیه نام گرفت.نقل شده است که در هنگام تشییع جنازه حافظ خواجه شیراز گروهی از متعصبان که اشعار شاعر و اشارات او به می و مطرب و ساقی را گواهی بر شرک و کفروی می دانستند مانع دفن حکیم به آیین مسلمانان شدند.
در مشاجره ای که بین دوستداران حافظ و مخالفان او در گرفت سرانجام قرار بر آن شد تا تفألی به دیوان حافظ زده و داوری را به اشعار او واگذارند. پس از باز کردن دیوان اشعار این بیت شاهد آمد:
قدیم دریغ مدار از جنازه حافظ ----- که گرچه غرق گناه است می رود به بهشت
