شعر بی وفایی
در حسرت خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام
لحظه ای آرامشم ، همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام
همه چیز برایم مثل هم است ، طلوع برایم همرنگ غروب است ، گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست ، عادت کرده ام دیگر….



همچو حیدر برای تو داماد



ای مفتخر خدای ز خلق جمال تو

















قیمت مصرف کننده: یک جرعه صفا