شعر شهادت امام حسین

باری دریغ و درد که ناکام مانده ایم
در کشف سر وسیرت دنیای کربلا
دریا دلیست گام نخستین که گوهری
بیرون بریم از دل دریای کربلا
خوف خزان چرا که بهار آفرین شدند
هفتاد و دو نهال شکوفای کربلا
امروز گرچه سخت به زینب گذشته است
زین سخت تر رسالت فردای کربلا
بعد از حسین در شب ظلمت ادامه داد
فریاد را سفیر شکیبای کربلا
از خون وارثان زمین موج می زند
پیچید آسمان و زمین را به یکدگر
در تنگنای معرکه مولای کربلا
انسان ز درک واقعه محروم مانده است
این است آن حسین(ع) که مظلوم مانده است
شب تا ستاره آمد و من آسمان به دست
رفتم به گوشه گوشه صحرای کربلا
نوای نینوا را دوست دارم
صدای آشنا را دوست دارم
اگر جام بلا از چشم یار است
من این جام بلا را دوست دارم
دعا یعنی تکلّم با خداوند
تکلّم با خدا را دوست دارم
اگر چه خارم و از خار کمتر
گل باغ وفا را دوست دارم
محبّت را عجب، حال و هوایی ست
من این حال و هوا را دوست دارم
نمی دانم کی ام آن قدر دانم
علیّ مرتضی را دوست دارم
خدا می داند، ای آل محمّد!
که من تنها شما را دوست دارم
چو ممزوج است با عطر حسینی
نسیم نینوا را دوست دارم
خدایا روز محشر باش شاهد
حسین و کربلا را دوست دارم
شود "میثم" که مولایت بگوید
که این بی دست و پا را دوست دارم؟
***
بده در راه خدا، من به خدا محتاجم
من به بخشندگی آل عبا محتاجم
از قنوت سحر مادرتان جا ماندم
پسر حضرت زهرا به دعا محتاجم
مهربان كاش زهیری بغلم می كردی
من به آغوش پُر از مِهر شما محتاجم
فطرس نفس مرا گوشه ی چشمی كافی ست
با پر و بال شكسته به شفا محتاجم
شوق پرواز بده روح زمین گیر مرا
به جنون سر ایوان طلا محتاجم
دود این شهر مرا از نفس انداخته است
به هوای حرم كرببلا محتاجم
چه قدر گریه كنم تا نبری از یادم!؟
در سراشیبی قبرم به شما محتاجم
من مریض توام و از تو دوا می خواهم
ای مسیح دل من از تو شفا می خواهم
از ازل مٌحرم کوی تو شدم یا مولا
در طواف حرمت سعی و صفا می خواهم
حج من دور سرت چرخم و حاجی گردم
تا فدای تو شوم اذن خدا می خواهم
در سرازیری قبرم که مرا خاک کنند
من به جای کفنم شال عزا می خواهم
روز محشر که کسی جور کسی را نکشد
از خداوند شفاعت تو را می خواهم
تا که ناکام نمیرم به جهان تا هستم
از تو یک تذکره کرب و بلا می خواهم
یا علی مدد